
-
آهنگ احسان خواجه امیری آتش عطش
♫ ♥ ♫ MusicZa.iR ♫ ♥
متن آهنگ احسان خواجه اميري آتش عطش
از خون برادر به زمين ريخته آن روز
سروي به بلنداي زمان سايه ي حق شد
آه جان من به لب آمده از کفر بعد از اين
خون … که سرمايه ي حق شد
آتش به عطش مي زند اين راز نخوانده
آب است که لب تشنه ي لبهاي تو مانده
از هرچه که سخت است گذشتن تو گذشتي
کوتاه ترين راه تو را ساده رسانده
♫ ♥ ♫ موزیکزا ♫ ♥ ♫
در آغوشش آتش و خون تب و اشک و عطش همه زيباييست
ظهر تاريکي که برايش کشته شدي شب روياييست
بعد از طوفان شوق اسيران پشت عزا را لرزانده
سيل تو در ياد کويران خاطره دريا مانده
معشوقه اگر جان تو را خواست رهاييست
بگذار خودش هرچي که دادست بگيرد
در ظاهر اگر قصه بلا بود ولي عشق هاشقتر از آن است
که با مرگ بميرد
در آغوشش آتش و خون تب و اشک و عطش همه زيباييست
ظهر تاريکي که برايش کشته شدي شب روياييست
بعد از طوفان شوق اسيران پشت عزا را لرزانده
سيل تو در ياد کويران خاطره دريا مانده
لطفا نظر خود را بنویسید