-
متن نوحه شیرازی عمه جون بیا فصل ریحونه بابا اومده کنج ویرونه محمدحسین شفعیی
♫ ♥ ♫ MusicZa.iR ♫ ♥
عمه جون بيا فصل ريحونه؛ بابا اومده کنج ويرونه!
ببين عمه نور چشمونم؛ لباي زخمش غرق در خونه…
عمه جون بيا گل به صحرا شد؛ آخر از کار ما گره وا شد!
بيا که گمشگشته پيدا شد؛ شو تارُم شامِ يلدا شد…
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
عمه جون بيا؛ اومده با سر کنج ويرونه زاده ي حيدر
بيا که با ديدن رويش؛ گل عمر من شده پرپر
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
خشکي لبها و چشم و زخم سرت؛ آتش افکنده به دامن رقيه دخترت
غم مخور بابا اگه بالاي ني؛ بي مادري
ميزنم بر سينه و سر من؛ به جاي مادرت…
وقتي ديدمش سينه پرغم شد؛ اين دل تنگم غرق ماتم شد…
چو از روي زخمي بابا؛ به يکباره قامتم خم شد!
♫ ♥ ♫ موزیکزا ♫ ♥ ♫
وقتي که ديدم نوگل زهرا؛ اومده تشنه ار لب دريا…
نگاش کردم دست و پام لرزيد؛ زمين خوردم از غم بابا
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
عمه يادته ظهر عاشورا من بهت گفتم عمه کو بابا
تو با چشمان پر از اشکت؛ زدي ناله گفتي يا زهرا
عمه جون بابا خيلي بي تابه؛ اومده از راه خسته و خوابه
يکي ميگفت داده اند آبش! لباش ميگه تشنه ي آبه…
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
عمه جون بيا فکر فردا کن؛ چاره ي دردم را تو پيدا کن
بيا عمه کن پرستاري؛ لباي زخمش را مداوا کن
عمه ديگه از زندگي سيرم؛ باغ گل کرده يه شب پيرم
ببين عمه از غم بابا؛ عصا دستم داده تقديرم!
به لب اومه از غمش جونم؛ منو کشته تازه مهمونم!
به لب اومه از غمش جونوم! منو کشته تازه مهمونوم…
♫ ♥ ♫ MusicZa.iR ♫ ♥
لطفا نظر خود را بنویسید